شهیارشهیار، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

کشمش کوچولو

79.ماه شصت و چهار

پسرم این ماه بالاخره بعد از حدود چهار سال برگشتیم کرج.و من امیدوار به روزهای خوب اینجا اتاقتو کامل مثل قبل برات چیدم و خداروشکر تو هم خیلی خوشت اومد و واسه همین خیلی راحت قبول کردی که تو اتاق خودت بخوابی.فقط شب اول چند بار به بهانه سوال اومدی تو اتاق ما.ما هم می دونستیم چته و دست به سرت کردیم واقعا عالی و راحت بود.باورمون نمیشد.چون تو اهواز سر این موضوع یه کم بدقلقی می کردی.خدا رو شکر مثل از شیر گرفتنت،راحت بود. انقد بچه مهربونی هستی و مواظبی با حرفات کسی رو نرنجونی(برعکس من).وقتی رفته بودیم اهواز تا وسایلو جمع کنیم،خبر دادن عموم فوت کرده.چه شب بدی بود.همون شبونه حرکت کردیم سمت یزد.تو ماشین خواب بودی.نصف شب بیدار شدی دیدی بابا یه جا سبقت مم...
25 مرداد 1397

78.ماه شصت و سوم

پسرم این ماه به خاطر اینکه از اهواز میومدیم کرج و دنبال خونه و کارای اثاث کشی بودیم،نشد به موقع وبلاگتو به روز کنم. وزن و قدتم نشد اندازه بگیرم. دیکه مفهوم منها و ضرب رو متوجه میشی.مثلا می پرسی چهار تا دوتایی میشه چندتا؟یا میگی بابا گفته از اینجا تا خونه ده دقیقه راهه.از میدون تا خونه هم یک دقیقست.پس نه دقیقه دیگه می رسیم میدون     ...
13 مرداد 1397
1